انسان های معنوی همچون شیشه اند. هنگامیکه ایشان را می بینید گویی جسمی را نمی بینید و فقط صدایی را برگرفته از روحی بزرگ می شنوید.
آن ها به قدری پاک شده اند و از خود رسته، که جسم و روحشان در هم آمیخته و شفافیتی کامل دارد.
***
تجربه شرکتهای موفق جهان و ایران نشان میدهد، پُر سودترین فعالیت در کسب و کارهای مجاز، تجاریسازی فناوری و توسعه محصولات مشتریپسند، با کیفیتی مطلوب و قیمتی مناسب است. این امر از فعالیت های موسوم به سودآوری در ایران مانند دلّالی و واسطهگری یا حتی ساختمانسازی و خرید و فروش طلا هم بازدهی بیشتری دارد، به شرطی که فرآیند تجاریسازی کامل شود.
***
صنعت و دانشگاه در ایران وقتی به هم می رسند که نگاهی مشترک به مقوله پول داشته باشند. صنعت، پول را به دست آوردنی و لازمه بقا میداند، اما دانشگاه آن را سهلالوصول و خرجکردنی میانگارد.
***
فعالیت های تحقیق و توسعه اگر در قالب پروژه مدیریت نشوند، احتمال شکست آن بسیار بالا میرود. پروژه دارای زمانبندی، بودجه مشخص، تعریفی دقیق از کیفیت مبتنی بر نیاز مشتری است. بدیهی است ماهیت پروژه های تحقیق و توسعه ای ایجاب میکند از تخمینها و مدیریت ریسک بهره بیشتری بگیریم.
***
در مدیریت فناوری، طراحی و توسعه فناوریهای حیاتی (در سازمان و کشور) بر عهده واحد تحقیق و توسعه است. فناوری حیاتی آن است که وابستگی ایجاد میکند، نبود آن فعالیت ما را مختل میسازد و احتمال تحریم یا کمیاب شدن برایش وجود دارد. این نوع فناوری ممکن است یک فرمولاسیون، نرمافزاری خاص، دستگاهی در خط تولید یا دانش فنی توسعه ظرفیت یک کارخانه باشد.
***
پژوهشگری که پا به عرصه فناوری می گذارد، لازمست اولا مطالعات عمومی (سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، حقوقی و...) خود را افزایش دهد، ثانیا دانش مدیریت (بازاریابی، منابع انسانی، تولید، تامین، استراتژی و...) را کسب نماید و ثالثا دامنه مهارتی (زبان خارجی، مذاکره، نگارش، سخنرانی و...) خود را گسترش دهد.
***
در فرآیند انتقال فناوری همه چیز خوبست تا وقتی که انتقالدهنده بنابه هر دلیلی تمایل به همکاری نداشته باشد. مثلا موضوع تحریم پیش بیاید، در پرداختها مشکلی پیدا کنید، معلوم شود که تمایل به توسعه و انتشار فناوری دارید، خارج از روال می خواهید تعمیر و نگهداری را خودتان انجام دهید و یا به دلیل توانمندی ممکن است رقیب انتقال دهنده شوید و بازارهای او را تهدید کنید. آن زمان مشکلات و نواقص انتقال فناوری آشکار می گردد.
***
هیچ پروژهای در تحقیق، توسعه و فناوری را بدون امکانسنجی مناسب انجام ندهید. منظور از مناسب بودن امکانسنجی، صرفا داشتن طرح توجیهی مدون، انجام مطالعات بازار گسترده، داشتن مشاور یا حتی تحلیلهای مالی و اقتصادی نیست. بلکه وجود شمّ اقتصادی مناسب، نسبت به موضوعات فنی و مشتری و آگاهی از عملکرد رقبای فعلی و روندشناسی اجتماعی در کنار وجود طرح امکانسنجی به اندازه (نه تفصیلی و نه خلاصه!) کفایت می کند.
***
تحقیق و توسعه وقتی به نتیجه میرسد که نیروی انسانی کارآمد و متعهد، در کنار منابع مالی کافی (به اندازه اما کنترل شده) همراه با پشتیبانی و نظارت مستقیم مدیریت ارشد و انگیزههای کافی سازمان در خلق فناوری یا توسعه محصول وجود داشته باشد.
***
شرکت دانشبنیان موفق بستگی به نوع ثبت و ترکیب سهامداران آن ندارد. تجربه در کشورهای پیشرو چیز دیگری را ثابت کرده است. پیشروترین و پولسازترین شرکت دانشبنیان در 30 سال اخیر شرکتی است که راهانداز آن یک اخراجی از دانشگاه بوده است! بله بیل گیتس و شرکت مایکروسافت را همه می شناسیم، اما چرا در سازماندهی شرکتهای دانشبنیان از آن الگو نمیگیریم، تنها خدا میداند! شرکت دانش بنیان، فنآور می خواهد همین...
***
پژوهشگران و فناوران، در زندگی شخصی کمهزینهترین اما در محیط کاری گاهی پُرخرجترین افراد هستند. زیرا به دلیل علاقه بسیار به فعالیتهای کاری خود، چندان توجهی به زرق و برق دنیا ندارند و اغلب غرق در افکار شغلی خود هستند. اما به دلیل ناآگاهی از مدیریت مالی از یک سو و ایدهآلگرایی و تمامیت طلبی از سویی دیگر، کنترل مناسبی بر هزینههای پروژهها ندارند. لذا بهتر است مدیریت مالی در خانه و محیط کار به ترتیب توسط همسر و مدیر مافوق اعمال شود.
***
نتایج اجرای پروژه «بهسازی خلاقیت مدیران» در یک سازمان ایرانی با 108 مدیر و همچنین انجام مطالعات گسترده جامعه شناسی ایرانی، نشان می دهد مشکل اساسی در سازمانهای ایرانی ضعف در خلاقیت کارکنان نیست، بلکه مساله نبود نظام مدیریت نوآوری در سازمان است. این نظام تضمینکننده جذب، غربالگری و انتخاب ایدههای موثر و متمایز در سازمان است.
***
به دلیل نبود قوانین کافی و شفاف در حوزههای مالکیت معنوی (IP)، ضعف در نظام رسیدگی به شکایات حقوقی و عدم بلوغ تفکر جامعه در زمینههای فناوری در خرید و فروش فناوری و دانشفنی دقت بیشتری لازم است. این امر یکی از دلایل مختلکننده نظام عرضه فناوری از مخترع، پژوهشگر، دانشگاه، پژوهشکده به محیط های حرفه ای و صنعتی در کشور است.
***
سبک زندگی را از زندگی ها می توان آموخت.
آموختن عمیق راهی ندارد جز زندگی کردن با آموخته ها...
پژوهش را از پژوهشگران، خرید را از خریداران حرفه ای، فروش را از فروشندگان، خلاقیت را از خلاقان و تقوا را از عارفان الهی بیاموزیم که غیر از این، راهی را عمیق تر و اثربخش تر نیافته ام تاکنون...
***
نگرانــی ساخته ذهـــن انســـان است و وجود خـارجی ندارد.
***
زندگی مطلوب در امکانات و ثروت نیست، بلکه به نوع نگاه انسان بستگی دارد.
***
ایران امروز، بیش از هر چیز به «فــناوریِ خـــلق فنـــاوری» نیازمند است.
***
«ســر به کـــار و دل به یـــار...» این است، راهی که به ما آموخته اند.
***
سفــــر کنید...بی تردید آنچه پروردگار در قرآن کریم فرموده اند لازمه زندگی و سلامت بشر است، اما احتمالا نه سفرهـای تکـراری و لزومـا پر خـرج و یا صرفـا سکـونت در یک ویلای مجـلل!
***
وقت در زندگی، بسیار است اما عمـــــر همیشه کوتاه!
***
مگر ممکن است مدل کسب و کار (Business Model) و راهبردهای توسعه بازار، ارتباطی با ایدئولوژی و فرهنگ ملی ما نداشته باشند؟! بی تردید مفاهیم جامعه شناسی ایرانی- اسلامی، در توسعه کسب و کارهای کشور موثرند.
***
راز موفقیت کشورهای پیشرو در ساده سازی و نگاه کاربردگرا به مفاهیم مدیریت و تلاشی نوآورانه، طولانی و مستمر است.
***
آرمان گرایی، تقلیل آرزوها و کم آسودن؛ آنگاه آرامش در زندگی...
***
تلاش برای «کسب روزی» به هر قیمت(!)، به معنای انکار روزی رسان (خداوند) است.
***
زندگی بی عشق، اتلاف وقت و عشق؛ گذر از خویش، به سوی محبوب است و هماره محبوب!
***
چو پای عشق مانیم، بی نان هم، خوش باشیم. گر به گِرد نان گردیم، هماره ناخوش باشیم.
***
تحقیق و توسعه، بیشترین ثروت آفرینی را در میان فعالیت های اقتصادی جهان دارد، اگر و تنها اگر، فرآیند تجاری سازی در آن، به درستی و تا انتها طی شود. این راه علاوه بر استقامت، همت و پشتکار، نیازمند انگیزه ای بسیار قوی است که رسیدن به مادیات، فقط جزء کوچکی از آن است.
***
امروزه برندسازی (Branding)، یک الزام ملی و ضرورت اساسی در کشور محسوب می شود. بکوشیم تا نام و نشان(مَنِش) خود و سازمان خود را با نوآوری، تثبیت رفتاری و تولیداتی متمایز، ارزشمند و ماندگار نماییم.
***
تنها راه پیشتازی دوباره ایران در جهان، خودسازی ملت است و «خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آن قوم خودشان دگرگون شوند (قرآن کریم)»
***
زندگی در شرایط دشوار اقتصادی، علاوه بر توکّل، نیازمند خلّاقیت است. پس، مدام از خود بپرسیم: «چرا باید...؟ اگر... آنگاه؟» تا شیوه های خلّاق تر زندگی کردن را بیابیم.
***
تنها راه رسیدن به همه چیز، عبور از هیچ (فقر) است.
***
ذائقه مان نه فقط تغییر کرده، که تخریب هم شده است. عسل را همچون دارو و کالباس را بسان شفابخش نوش جان می کنیم! زیبایی و زشتی را گاه، جابجا می انگاریم... امروزه بازگشتی دوباره به خویشتن لازم است و اداره زندگی به سبکی نوین...